مستقل
نویسنده ، تحلیلگر و روزنامه نگار 67 ساله فلسطینی نام ، حرفه ،شهرت و زندگی اش گره خورده با روزنامه معروف «القدس العربی. تا همین چهار سال پیش هم هنوز سردبیر همین روزنامه بود. بنابراین به جایی از گزارش ما بر نمی خورد اگر در کنار نوشتن از «عطوان» چهار خط هم در باره این روزنامه بنویسیم که در میان رسانه های عربی به مستقل بودن و حمایت همیشگی از فلسطین شهره بود و شاید هنوز هم هست. «عطوان» که در اردوگاههای «غزه» به دنیا آمده بود بعدها تحصیلات و دوره روزنامه نگاری اش را در مصر گذراند و سال 1989 روزنامه «قدس عربی» را به نمانیدگی از مهاجران فلسطینی در لندن به راه انداخت. از همان ابتدا هم سردبیر و روزنامه اش به رویارویی با اسرائیل پرداختند و یک جورهایی جلوی«شرق الاوسط» و «النهار» که خط و ربط خانواده سلطنتی عربستان را دنبال می کنند، درآمدند.
بغض عطوان
«عطوان» 25 سال تمام سردبیر و تقریباً همه کاره «القدس العربی» به شمار می رفت. تا اینکه سال 1392 یکباره همه چیز را رها کرد و کنارکشید! ظاهر ماجرا این بود که از روزنامه نگاری و سردبیری خسته شده و می خواهد کتاب بنویسد. در استعفا نامه اش نوشته بود:«امروز من به سردبیری خود در روزنامه القدس العربی پایان می دهم روزنامه ای که همواره در مقابل اشغال و اشغالگران و ظالمان و دیکتاتورها ایستاد و همیشه در کنار مظلومان بود» . همه استعفا به ماجرای کتاب نوشتن و همین چند خط خلاصه نمی شد. بغض «عطوان» جایی که استعفا نامه اش به پایان می رسید ، ترکیده و گفته بود: « من بارها از سوی برخی کشورهای عربی، اسرائیل و کشورهای غربی تهدید به مرگ شدم. من تلاش وبی وقفه ای علیه لابی صهیونیسم در اروپا و آمریکا داشته ام. آنها نیز تلاش بی وقفه ای داشتند تا مرا منصرف کنند یا آبروی مرا به بازی بگیرند...».
پای یک شاهزاده در میان است؟
شایعاتی در باره اینکه امیر جدید قطر یا یک شاهزاده سعودی «قدس عربی» را خریده از مدتی پیش سر زبانها بود. «احمد المصری» مسئول بخش فرامنطقه ای این روزنامه اما چند روز بعد گفت : «عطوان» به خاطر فشار از سوی محافل سیاسی و اطلاعاتی عربی و صهیونیستی استعفا داده است... من هم شایعه فروش روزنامه به امیر قطر را شنیده ام اما اطلاعی از درستی این خبر ندارم... با توجه به تهدیدهای فراوان او و خانواده اش امروز شاید نخستین روزی باشد که «عطوان» با خیال راحت و بدون تهدید آن را به شب می رساند.
اگر نتوانم...
«عطوان» پیش از آن هم گفته بود : اگر روزی نتوانم اعتقادات قلبی ام را بنویسم از «قدس عربی» می روم . بنابراین سخت است باور کنیم او آنچنان که خودش اشاره کرده بود قرار است مدتی کتاب بنویسد ، به زندگی اش برسد و یا از شر تهدیدها راحت بشود. روزنامه اش در این 25 سال رقیب سرسخت روزنامه های سلطنتی اعراب شده بود، با شعارهای پان عربیسم محبوبیت زیادی یافته بود و خود «عطوان» نیز علاوه بر سردبیری یک روزنامه به تحلیلگر آگاه و پر جنب و جوشی تبدیل شده بود که شبکه های معتبر خبری غرب یکسره سراغش را می گرفتند.
بازهم می نویسم
فرض را هم بر این بگیریم که تهدیدها کار خودش را کرده و «عطوان» جا زده بود ، این جا زدن خیلی طولانی نشد. اول این که هنوز شبکه های مختلف خبری به عنوان تحلیلگر برجسته عرب گاه و بیگاه سراغش می رفتند و او هم در بیان تحلیل ها و نظراتش بدون ترس و وحشت از تهدیدهایی که حرف را زده بود به اسرائیل می تاخت، از آمریکا و رفتارش در منطقه انتقاد می کرد، سران برخی کشورهای عربی را به سخره می گرفت و از ایستادگی و مقاومت ایران در برابر آمریکا می گفت.
دوم اینکه آخرش طاقت نیاورد و به جای اینکه به تعطیلات همیشگی برود و اعلام بازنشستگی کند، روزنامه اینترنتی «رأی الیوم» را راه انداخت تا همان طور که در استعفا نامه اش گفته بود : می خواهم کمی استراحت کنم ... اما قلم و صدایم را پنهان نمی کنم... من بازهم می نویسم... .
نظر شما